قسمت دیگری از خاطرات حاجی آقای شاپوری گرگری
هادیشهر
کلیاتی در باره محال گرگر ، تاریخ و سرنوشتاین منطقه ، بزرگان ادیبان شاعران و کلاً در باره گذشته و حال و ...مطالب خواندنی گوناگون و متنوع...

قسمت دیگری از خاطرات حاجی آقای شاپوری گرگری

سپاس خدای را که پی بردن بر کنه ذاتش بر هیچ کس از مخلوقات عالم متفکر ، متبحّر و دانشمند و فیلسوف حتی پیامبران بزرگوار از آدم تا خاتم (ص) مقدور نبوده اهل معرفت و بینش اتفاق نظر دارند که:
هر چه اندیشی پذیرایی فناست آنچه بر اندیشه ناید آن خداست
حمد ثنای بی پایان بر درگه ایزد منان که چاره ای جز تسلیم محض در مقابل عظمت کبریاییش را نداریم و همواره چشم امید بر فضل و کرم و رحمت بی بدیلش گشوده دست تمنا و دعا بر سویش دراز خواستار مستغرق شدن دردریای موّاج رحمتش و استفاضه از فیض فیوضات یگانه پروردگار مهربان بوده و هستیم با زبان بی زبانی و با کمال خضوع و خشوع و اخلاص پاک قلبی و احساسات درونی خود را که نشأت یافته از عواطف خاص خدایی می باشد به پیشگاه حضرتش با کمال تکریم تقدیم می داریم و در مقابل این همه پدیده های نیک که مخلوقات عالم بالاخص انسان از مزایای اجتماعی و اخلاقی آن بهره ور می شود . عرض ادب و ابراز اخلاص و عبودیت می نماییم چه بهتر که بر پدیده ها با دیده ی بینا بنگریم و بگوییم درود و سلام بر نور ، بر روشنایی بر عشق و عاشقی ، بر طبیعت ، بر زیبایی و زیباییهای طبیعت ، بر محبت ، بر نیکی ، بر صلح ، بر راستی ، بر انسانیت و بر صداقت و و بر فطرت خوب ، سیرت خوب ، اندیشه خوب ، گفتار خوب ، پندار خوب ، کردار خوب ، بر عصمت و حیا ، بر باکی و عدل و تقوا و همچنین نفرت بر ظلمت و بر زشتی ، بر بدی ، بر خشم ، بر هستی ، بر شیطنت ، بر حسد ، بر بخل ، بر غضب و تباهی ، بر جاه و جاه طلبی و بر خیانت و بر کینه و کلیه صفات رذیله و تباه کننده و تهیت و سلام بر ارواح طیبه انسان های شایسته و وارسته یی که بنام پیام آوران راستین از آدم تا خاتم که با الهام از مبدأ عالی مقام ربوبی به راهنمایی و تعلیم و تربیت صحیح اخلاقی کلیه آحاد بشر که هم از بطن خود جامعه برخاسته و همّ خود را به اصلاح تربیت صحیح اخلاقی و انسانی نموده با سعی و کوشش شبانه روزی از راهبردی و راهنمایی و تدوین و پیاده کردن قوانین صحیح و خوب اجتماعی و جلوگیری از اعمال بد و بی عدالتی ها و خیانت و تعدی و تجاوز بر حقوق افراد ضعیف از طرف اقویا از پا ننشستند تا بدین وسیله جامعه را با تدابیر عاقلانه مهار و عدل و داد را در دنیای امروزه نهادینه کنند.
سلام و صلوات بر ارواح طیبه و انفاس ذکیه اولیاء کرام و نیکان و علمای دین و دانشمندان و آن عده از انسانهای شایسته باد که با اشاعه و ترویج احکام و قوانین خوب اجتماعی ملحم از فکر بکر پیشروان حق و حقیقت که تلو تالی انبیاء عظام در اصلاح و تعلیم و تربیت و ایجاد نظم و نظام صحیح اجتماعی از مجاهدت و سعی و کوشش در این دنیای آشفته دریغ نفرمودند بالاخره رحمت مطلق حق تعالی بر نویسندگان و اندیشمندان و شعرا وگویندگان و کلیه افراد جامعه بشری باد یادشان گرامی و روحشان شاد و شامل رحمت حق باد . با عرض معذرت از تصدیع و گزافه گویی وقت گیر چه کند و چه گوید این بندۀ حقیر سراپا تقصیر و غرق شده در منجلاب جهل و بی سوادی و فرصت از دست داده ای که در اوهامش هم نمی گنجید که روزی تألمات روحی واصله از بی عدالتیها و کج رویهای حاصله از هم نوعان خود که سبب هضم و از بین رفتن آن همه قوای روحی و جسمی گردد که زمانی فواصل بسیار دور و درازی را حتی در سالهای 1319 و 1320 بین سیه رود تا گرگر و مرند تا گرگر با پای پیاده با کمال راحتی و بدون احساس کمترین خستگی طی می نمود در روزی چون امروز که یارای برخاستن از رختخواب را نخواهد داشت چه باید کرد تقدیر و سرنوشت چنین بوده است
سلام و صلوات بر ارواح طیبه و انفاس ذکیه اولیاء کرام و نیکان و علمای دین و دانشمندان و آن عده از انسانهای شایسته باد که با اشاعه و ترویج احکام و قوانین خوب اجتماعی ملحم از فکر بکر پیشروان حق و حقیقت که تلو تالی انبیاء عظام در اصلاح و تعلیم و تربیت و ایجاد نظم و نظام صحیح اجتماعی از مجاهدت و سعی و کوشش در این دنیای آشفته دریغ نفرمودند بالاخره رحمت مطلق حق تعالی بر نویسندگان و اندیشمندان و شعرا وگویندگان و کلیه افراد جامعه بشری باد یادشان گرامی و روحشان شاد و شامل رحمت حق باد . با عرض معذرت از تصدیع و گزافه گویی وقت گیر چه کند و چه گوید این بندۀ حقیر سراپا تقصیر و غرق شده در منجلاب جهل و بی سوادی و فرصت از دست داده ای که در اوهامش هم نمی گنجید که روزی تألمات روحی واصله از بی عدالتیها و کج رویهای حاصله از هم نوعان خود که سبب هضم و از بین رفتن آن همه قوای روحی و جسمی گردد که زمانی فواصل بسیار دور و درازی را حتی در سالهای 1319 و 1320 بین سیه رود تا گرگر و مرند تا گرگر با پای پیاده با کمال راحتی و بدون احساس کمترین خستگی طی می نمود در روزی چون امروز که یارای برخاستن از رختخواب را نخواهد داشت چه باید کرد تقدیر و سرنوشت چنین بوده است .
که در این موقعیت سنی گریبانگیر کلیه آحاد بشری بوده و خواهد بود با تأسف بر گذشته شیرین زمزمه دائمی من است که افسوس بر آن عمر گرانمایه که بگذشت علی ای حال اینجانب حاج حبیب الله شاپوری گرگری دارنده شماره شناسنامه 189 متولد برابر شناسنامه هشتم میزان 1299 شمسی قلمداد شده در ورقه شناسنامه ام که دقیق و صحیح نبوده تاریخ تولد واقعی با سال قمری روز پنجشنبه 25 شهر جمادی الاولای سال 1338 هجری قمری است برابر با 18 بهمن 1298 فرزند فضل الله و رقیه که فضل الله فرزند کربلایی فرج الله فرزند کربلایی حسن فرزند خداقلی فرزند محمد قلی فرزند آستانه قلی ، فرزند امیر علی فرزند محمد قلی گرگری الاصل که امیر علی مزبور بانی قنات امیرآباد می باشد . چون از دوران جوانی همیشه در این فکر بودم که در مقدمه هم اشاره شده چه بهتر انسان از بدو طفولیت آنچه را که شاهد و ناظر جریانها بوده است مشروحاً در دفتری بنام دفتر خاطرات یادداشت و در این موقعیت سنی تجدید خاطره ی دوره جوانی و مورد مطالعه قرار داد و یادگاری از خود برای اعقاب و فرزندان باشد .
قطع نظر از اینکه یقیناً نوشته هایم چندان مورد توجه نبوده به مذاق خواننده خوشایند نمی باشد به هر حال اگر چه طبق نظر و سلیقه و تصمیم اولیه از قبل نتوانستم در این موضوع توفیق حاصل نمایم ولی بعد از گذشت سالها از دوران جوانی بر آن شدم از روی یک قسمت یادداشتها به یادمانده هایم را با آنها تلفیق و منظور خود را ادامه و عملی نمایم . مسلماً توفیق از خدا باید بطلبم و در این رابطه تصمیم بر این است از جزئی مسائل روز و جو اجتماعی کل منطقه از گذشته و حال و اطلاعاتی که از منابع و مأخذ تاریخی و غیره کسب نموده ام بدون حب بغض و رعایت بی طرفی و به دور از تعصبات محلی و قومی و عشیره ای به طور ساده و مشروح به تصویر بکشم .لذا با توجه به نظریه ی اهل منطق و اصول که در هر امر باید مقدمه چینی شود تا ذی المقدمه حاصل آید و تفهیم کلی در هر امری از امور و هر بحثی از مباحث مربوطه بخواننده و شنونده که قانع نشده باشد به عمل آید برای اینکه خوانندگان عزیز بتوانند با صرف وقت خود از این مقوله ی سرگرم کننده چیزی دستگیرشان شود که بنده را یارای قلمی و تحلیل مطالب چنانچه باید و شاید رسا و گیرا نمی باشد ناچاراً به اطالعه کلام روی آوردم تصور می کنم به حمد الله افراد فعلی و جوانان جامعه در اثر پیشرفت و اشاعه ی فرهنگ و دانش روز اکثراً از نعمت سواد برخوردار هستند چنانچه بعضاً در محاوره ها و مجالس بحث و خطابه اتفاق حضور و ملاقات با جوانان تحصیل گردیده واقعاً سهل است که اکثراً از سواد و آگاهی و بینش کافی برخوردارند ای بسا اهل تحقیق و تحلیل و صاحب نظر هستند که نهایت موجب امیدواری و روح پروری برای افراد همچو منی می باشند چه بنده که خوب به یاد دارم که تا قبل از سال 1305 در این منطقه که حالا به نام شهرستان جلفا مطرح است کوچکترین موسسه ی فرهنگی و تعلیماتی وجود نداشت موضوع تعلیم و تربیت و آموزش علم خلاصه می شد به یکی دو باب مکتب خانه ی کذایی که مکتب داران خود از سواد و علم کافی بی بهره بودند مکتب خانه ی دایر شده هم ممرّ و معاش زندگی خانواده ی آنها بودکه یک عده اطفال معصوم را ماهها و بلکه سالها معطل می نمودند تا جزئی از علم سیاق آنروز که مردم بر آن نیازمند بودند و لااقل هم یکی دو سوره از قر آن کریم را جهت تلاوت سر قبر اموات خود بنمایند و بخوانند به عقیده خودشان ثواب آن را هم نثار روح مرحوم مورد نظر نمایند که یاد بگیرند بدیهی است که اکثر اولیایی بچه های معصوم فقط بر این بسنده می کردند به طور کلی از مدرسه و علم دانش خبری نبود در خاطرم هست همچنان که والد ماجدم که رحمت خدا بر او باد در خانه تعریف می کردند و با نهایت علاقه و اشتیاق روزی مژده دادند که مرحوم ابراهیم خان اجلالی مشهور به اجلال لشکر گرگری با چند نفر ازریش سفیدان علمدار گرگر موافقت ریاست معارف و اوقاف صنایع مستظرفه آذربایجان مرحوم دکتر احمد خان سعیدی محسنی که با اجلال مذبور روابط دوستی وخانوادگی داشتند جلب نمودند که هم در گرگر و هم در علمدار مدرسه ی چهار کلاسه ی ابتدایی تاسیس شود طولی نکشید که مشاهده شد فردی بنام علی کسمایی که اهل تبریز بودکه در معیت برادرش کاظم آقا نام به مدیریت مدرسه چهار کلاسه گرگر در سال 1305 انتصاب و اعزام شدند ناگفته نماند فردی هم بنام میرزا حیدر علی نام به مدیریت مدرسه چهار کلاسه علمدار تعیین شده بود در جلفا هم همزمان یک باب مدرسه ی چهار کلاسه دایر گردید متاسفانه بنده که بچه شش ساله بودم از اسم و شهرت ایشان بی اطلاعم از چند نفری هم سراغ گرفتم جواب صحیح و صریح در این رابطه نشنیدم . همین قدر می توانم عرض کنم بنده که بعد از یکی دو سال دیگر رسیدن به حد بلوغ دانش آموزی که از سال 1307 به مدرسه رفتم مدیر مدرسه همان آقای علی کسمایی بودند که ایشان از سال 1308 به مدیریت مدرسه چهار کلاسه پهلوی جلفا منتقل شدند مثل اینکه دارم از مسئله پرت می شوم منظور استفاده باسوادان و تحصیل کرده ها از یادداشت های تنظیمی می باشد باید عرض کنم و خوانندگان نیز استحضار دارند که دانشمندان و علمای اعلام و جغرافی دانان حالا در چه تاریخی کره خاکی زمین را به پنج قاره مهم و بزرگ به نامهای آسیا ، اروپا ، آفریقا و آمریکا و اقیانوسیه تقسیم و در کتب جغرافیایی مندرج و مشهورند و هر قاره هم مشتمل بر کشورهای بزرگ و کوچکند که کشور عزیز ما ایران نیز جزو کشورهای جنوب غربی همان قاره آسیا با محدودهای شناخته شده ای بین المللی می باشد
--

لازم به توضیح است که بیشتر تصاویر را خودم اضافه میکنم . صادقی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: